عسل جونمعسل جونم، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 22 روز سن داره

asal jon

شهریور 95

سلام عزیزم امشب آخرین شب شهریور سال 95 امروز جلسه قران خانوادگیمون بود خونه نوشا و انوش جون شما بچه ها هم حسابی باهم بازی کردین بعداز جلسه اومدیم خونه .مادربزرگ خونه عمه مریم بود با همدیگه سه تایی رفتیم یه سر به مادر بزرگ زدیم الانم دخملم خوابش برده بابا رضا میخواد دخملمو ببره رو تختش میگه ببین چه ناز خوابیده این روزا صدات خیلی میگیره خیلی هم جیغ میزنی شایدم از اونه شایدم از خربزه و انگور نمیدونم تو فکرم یه دکتر ببرمت تولد دایی جون احمد تولد خاله جون راحله ایشالله تولد صد سالگیش پیشاپیش شمعشو گذاشته تولد خاله جون زهره دادش مهدی ...
31 شهريور 1395

تولد مامان عسل جونی

امروز خورشید شادمانه‏ ترین طلوعش را کرد و دنیا رنگ دیگری گرفت و تولدی دیگر که در کنار خانواده ام سپری شد تولدم مبارککککککککک ......   اول از همه تولد خودم  اول شهریور دوم چهاردهم شهریور تولد دایی جون احمد و پانزدهم شهریور تولد خاله جون راحله و بیستم شهریور تولد دایی جون محسن  و سی ام شهریور تولد خاله جون زهره مبارک باشه تولد همگی انشالله تولد صد سالگی همگی....... دفترچه ی خاطرات قلبم را که خالی از عشق و یکرنگی بود سرشار از عشق و محبت کردی  ، عسلم ، زیباترینم حضور گرم و همیشگی ات را هزاران هزار بار سپاس می گویم   حواست...
1 شهريور 1395
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به asal jon می باشد